سرزمین پنجاب پاکستان همواره در ساختار، جوهره، رنگ و رایحهاش بازتابدهنده روح صوفیانه بوده است. نجواهای عاشقانه در زبان این سرزمین طنین انداز است و عشق را در ژرفای خود بازمیتاباند. جشنها، آوازها و داستانهای دلنشین و سنتهای خوشبو و آکنده از سادگی، محبت، مدارا و خدمت، نه از فلسفهای خشک، بلکه از قرنها تجربه و عمل صوفیان نشأت میگیرد. میتوان گفت که صوفیان نه تنها بر شعور جمعی پنجاب تأثیر گذاشتهاند، بلکه آن را خوبی به تصویر کشیدهاند. اگر قصد تبیین ماهیت پنجاب را داریم، باید به کلام، رفتار و سبک زندگی صوفیان توجه کنیم. در بطن خمیرمایه این سرزمین، روشنبینی، محبت، گذشت، انساندوستی و وسعت قلب جریان دارد که همواره توسط اندیشه صوفیانه تقویت شده است. شیوه صوفیان مبتنی بر عشق، خدمت به دیگران و برابری بود. صوفیان مردم را به خدمت به یکدیگر تشویق میکردند و در عین حال رضایت خداوند را در خدمت به خلق میدیدند.آنها مهارت بخشش بیچشمداشت و درک اسرار پیچیده زندگی از طریق عمل محبت را آموزش میدادند. صوفیان هیچ هدف شخصی، منافع گروهی یا برنامه سیاسی پنهانی نداشتند. آنها مردمی بخشنده بودند که در خانقاه های خود فیض و برکت را تقسیم میکردند و در طول زندگی، لبخند، محبت، دعا، روشنایی، نان و دانش را با دیگران سهیم میشدند.
هنگامی که نیکی در دلهای مردم پنجاب طنین انداخت، صوفیان و مردم در وحدتی معنوی در هم ادغام شدند. اهالی پنجاب نه تنها به صوفیان ارادت داشتند، بلکه آنها را نگهبان هویت، تاریخ، فرهنگ و روحانیت خود میدانستند. با این حال، سرزمین پنجاب شاهد دوران تاریکی نیز بوده است؛ زمانی که برخی گروهها با منافع شخصی، مصالحههای سیاسی و بهرهکشی مذهبی سعی در ایجاد تفرقه در جامعه داشتند. دیدگاههای محدود آنها بذر نفرت و بدگمانی را در فضایی پر از محبت کاشت و وحدت اجتماعی را تخریب کرد و مسیر صوفیانه گسترده و آزاد را مسدود ساخت. این افراد با چهرههای ناشناس، برای جایگاه خود علیه صوفیان تبلیغات کردند، فتوا صادر نمودند و سعی کردند شخصیت راستین آنها را زیر سؤال ببرند. هرچند برخی سادهلوحان به طور موقت فریب این تبلیغات را خوردند، اما عشق مردم پنجاب به صوفیان هیچگاه کاهش نیافت. پنجاب سالها صبر کرد و این دوره تنگنظرانه وفرقهگرایانه را تحمل نمود. هرچند این دوران برخلاف طبیعت این سرزمین بود، اما حقیقت این است که روح واقعی پنجاب هرگز نمرد. این دیار با چشمههای محبت زنده است و مردمش با احساسات قلبی و اسرار روحی پیوندی عمیق دارند.
زمان ثابت کرد که هیچ نظام بیگانهای بر پایه نفرت پایدار نخواهد ماند. امروز دوباره پنجاب در مسیر سنتی خود، یعنی محبت، فرهنگ، زبان و سنت صوفیانه گام برمیدارد. در این مسیر، تلاش فردی مردم و نقش مؤثر دولت پنجاب، به ویژه اداره اطلاع رسانی و فرهنگ بسیار مهم بوده است. این اداره توجهی جدی و روشنی به آموزش صوفیانه، زبان پنجابی و میراث معنوی پنجاب نشان داده است. در ماه نوامبر، برگزاری جشنوارههای پنجابی در سراسر کالجها، مدارس و سازمانهای اجتماعی همچون نسیمی تازه است. این اقدامات، زبان، میراث فکری، سرمایه شعری و پیام جهانی صوفیان را به نسل جدید منتقل میکند و هم نیاز زمان و هم مسئولیت تاریخی ما است. در این زمینه، مهمترین نقش متعلق به شورای هنری الحمرا در لاهور است، که با برگزاری جشنواره بزرگ صوفیانه، روح پنجاب را با تمام شکوه به نسل جدید عرضه کرد. این جشنواره تنها یک نمایش هنری نبود، بلکه گفتوگویی فکری، فرهنگی و معنوی بود که جوانان، اندیشمندان، هنرمندان و مردم عادی را در گستره پیام صوفیان گرد هم آورد. این رویای مدیر اجرایی محمد محبوب عالم بود و با همکاری تیم خود، شبانهروز تلاش کردند تا آن را به واقعیت تبدیل کنند. در این مسیر، ایشان از حمایت صبورانه و صوفیانه افسر وسیعالبصر طاهر رضا همدانی و سرپرستی وزیر اطلاع رسانی و فرهنگ عظمی بخاری برخوردار بودند.
نمای جشنواره واقعاً دلنشین بود. در همه جا عطر اندیشه صوفی جریان داشت؛ در بعضی نقاط، جلسات گفتگو برقرار بود، در برخی محافل موسیقی دلها را مسحور میساخت و در برخی دیگر رقص سماع، روحها را تطهیر میکرد. حیرتانگیز بود که تعداد زیادی از جوانان با اشتیاق در همه فعالیتها شرکت داشتند؛ در عین حال نه تنها شنونده، بلکه مشتاق یادگیری و فهم نیز بودند. این لحظه مایه امید و اطمینان بود که نسل جوان ما به سوی خیر و زیبایی گرایش دارد، مشروط بر آنکه به راه درست هدایت شوند. در جلسات، افراد برجستهای مانند افضل ساحر، نین سخ، دکتر امداد و یوسف پنجابی دیده میشدند که روی پلهها نشسته یا کنار دیوار ایستاده بودند. این شور، علاقه، اشتیاق و تشویق های پرمحبت گواه بر زنده بودن دل پنجاب است. روح صوفیان هنوز در رگهای این سرزمین زنده است. آنچه به طور موقت بیفرهنگی، تنگنظری و ساختگی در ذهنهای جوان نفوذ کرده بود، نتیجه غفلت ما بود. ما مدتی نسبت به زبان، فرهنگ و میراث معنوی خود بیتفاوت بودیم و این خلأ با اندیشههای منفی پر شده است. اکنون زمان آن است که این خلأ را با میراث واقعی یعنی اندیشه صوفی، محبت، مدارا و پیام خیر انسانی پر کنیم.[i]
نظر شما